میدونم شاید هیچکس این مطالبو هیچوقت نخونه
اصلا شاید وبلاگ نویسی که روزگاری سرگرمی هرشبمون بود و تنها راه ارتباط امن با دوستان خ اص هم امروزا مثه خیلی چیزای دیگه
دا ره به تاریخ می پیو نده
خلاصش کنم امروز تو ماشینم نشسته بودم بی اختیار رو ی حالت رندم ضبط صوت ماشین یه آهنگ اومد واسه ده ی شصت بود
آنچنان منو برد تو اون موقع که وقتی در مقام مقایسه اومدم و حال و هوای این روزای خودم و مردم و اون موقع ر و کنار هم گزاشتم
که فقط افسوس خوردم کاش میشد برگرده اون لطافتی که تو آدما بود اون صداقتی که تو روابط آ ما بود همه چی از بین رفت
دوستی ها عشق ها صمیمیت ها حرمت ها کاش اینها با رفتنشون یه چیز دیگه ر هم با خو دشون میبردن
کاش میبردن
کاش میبردن
کاش میبردن
خاطره ها رو
که اینطو ی یاد
آوریشون باعث عذاب و حسرت بی انتها نشه
کاش میشد
ها ,تو ,کاش ,میبردن ,اون , که ,خاطره ها , کاش میبردن ,اون موقع ,کاش میشد ,که تو
درباره این سایت